مدرسه
آندیا خانم کتاب خاطرات یک جوجه رو زیر بغلش گرفته و یه لنگ کفش مامانی رو هم پاش کرده، وایستاده جلو در: آندیا ( رو به مامان ) :خوداپیس* مامان: خدافظ، به سلامت عزیزم کجا داری میری مامانی؟ آندیا: مدسه* مامان:..................... *خوداپیس: خدافظ *مدسه: مدرسه راستی شماره اورژانس چنده؟
نویسنده :
مامانی
23:20